به گزارش یزدفردا به نقل از بیگ تینک، یک توصیه رایج در نویسندگی این است که «درباره چیزی بنویس که میدانی.» این ضربالمثل احتمالاً توضیح میدهد که چرا تعداد زیادی از فیلمها دربارهی نویسندگان هستند. همچنین دلیل سیل بیپایان سریالهایی است که بر بحرانهای میانسالی تمرکز دارند.
در طول تاریخ بارها به مواردی برخورد کردهایم که دانشمندان به جای مقالات به نوشتن داستان اهتمام کردهاند چون به نظر آنها علم باید دقیق باشد ولی داستان آزادی خیال داشته و میتوان از طریق آن دنیاهای موازی خلق کرد.
از معروفترین داستانهای نوشته شده توسط دانشمندان موارد زیر هستند که در ژانر علمی- تخیلی نوشته شدهاند ولی نویسندگان آن از دانشمندان مشهور دوران خود بودند.
سقوط شب (Nightfall) اثر آیزاک آسیموف (۱۹۴۱)
آسیموف نویسندهای فوقالعاده پرکار بود. او بیش از ۵۰۰ کتاب، ۱۶۰۰ مقاله و ۳۸۰ داستان کوتاه نوشت و ویرایش کرد. او به حق یکی از بزرگترین نویسندگان این ژانر محسوب میشود. مشهورترین اثر او، مجموعه بنیاد (Foundation)، جایزه ویژه هوگو برای «بهترین مجموعه تمام دوران» را کسب کرد.
آسیموف با وجود شهرتش در زمینهی قوانین رباتیک، دکترای شیمی داشت و از ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۸ استاد تمام در دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون بود. البته دانشگاه ابتدا به خاطر کمبود تحقیقات، این عنوان را از او گرفت؛ اما پس از موفقیتهای نویسندگیاش، توافقی حاصل شد که به او اجازه داد عنوانش را حفظ کند. در سال ۱۹۷۹، او به مقام استادی کامل ارتقا یافت.
«سقوط شب در نظرسنجی انجمن نویسندگان علمی-تخیلی به عنوان بهترین داستان کوتاه علمی-تخیلی قبل از ۱۹۶۵ انتخاب شد. داستان درباره ساکنان سیارهای است که در منظومهای چندستارهای قرار دارد. همیشه دستکم یک خورشید در آسمان قابل مشاهده است، بنابراین سیاره هیچگاه تاریکی شب را تجربه نمیکند. مردم این سیاره به شدت از تاریکی وحشت دارند و در مواجهه با آن ممکن است دچار جنون و مرگ شوند.
چشمانداز زمان (Timescape) اثر گرگوری بنفورد (۱۹۸۰)
گرگوری بنفورد استاد بازنشسته دانشگاه کالیفرنیا دانشمندی برجسته در فیزیک پلاسما بیش از ۲۰۰ مقاله تحقیقاتی منتشر کرده و در کنار آن، داستاننویسی علمی تخیلی هم انجام داده است.
در سال ۱۹۹۸، دنیا در آستانه فروپاشی زیستمحیطی است و دانشمندان تلاش میکنند با ارسال پیامی به گذشته (دههی ۱۹۶۰) جلوی این فاجعه را بگیرند.
نابینایی (Blindsight) اثر پیتر واتس (۲۰۰۶)
پیتر واتس، نویسنده کانادایی و دانشمند زیستدریایی، دکترای خود را از دانشگاه بریتیش کلمبیا گرفته و مدتی در آنجا به عنوان پژوهشگر کار کرده است.
رمان نابینایی که مشهورترین اثر اوست، داستانی فلسفی و چالشبرانگیز درباره تماس با موجودات فرازمینی است. در سال ۲۰۸۲، پس از رخدادی عجیب که وجود هوش بیگانه را اثبات میکند، گروهی شامل انسانهای پساانسانی (ترنسهیومنها)، از جمله یک خونآشام احیاشده علمی، برای تحقیق به ابر اورت فرستاده میشوند.
دری به اقیانوس (A Door into Ocean) اثر جوآن اسلونچوسکی (۱۹۸۶)
جوآن اسلونچوسکی استاد زیستشناسی کالج کنیون است و کارهای برجستهای در زمینه میکروبیولوژی دارد. موضوعاتی مانند زیستشناسی، مهندسی ژنتیک و میکروبها در آثار داستانی او حضور پررنگ دارند.
تنها رمان این دانشمند زیست شناسی که برنده جایزه کمپبل شد، داستانی درباره سیارهای دور است که گروهی شبه انسان که از طریق مهندسی زیستی با محیط خود در همزیستی کامل زندگی میکنند.
داستان به بررسی برخورد تمدنهای متفاوت و مسئله مقاومت بدون خشونت میپردازد. زبان شیررها حتی اجازه بیان خشونت یکطرفه را نمیدهد و همین موضوع به بسط تفکر فلسفی خاصی در روایت منجر میشود.
تماس (Contact) اثر کارل ساگان (۱۹۸۵)
کارل ساگان نیازی به معرفی ندارد. او دکترای نجوم و اخترفیزیک داشت و علاوه بر آن در زیستشناسی و شیمی فیزیک نیز فعالیت کرد. ساگان استاد دانشگاههای هاروارد و کرنل بود و بیشتر به خاطر آثار غیر داستانیاش مانند «کیهان» شناخته میشود. او تنها یک رمان بلند نوشت: تماس. این داستان ابتدا یک فیلمنامه بود که به دلیل عدم استقبال، به رمان تبدیل شد.
داستان درباره النور ارووی، دانشمند برجستهی پروژه جستجو برای حیات فرازمینی (SETI)، است که پس از مواجهه با سیگنالی هوشمند از فضا، با واکنشهای متفاوت جهانی روبهرو میشود. این رمان به زیبایی تعامل علم، ایمان، و نقش زنان در علوم را بررسی میکند. ساگان برای نوشتن این کتاب، بزرگترین پیشپرداخت تاریخ را در زمان خود دریافت کرد (۲ میلیون دلار) و کتاب در مدت کوتاهی ۱.۷ میلیون نسخه فروخت.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 29,آوریل,2025